بیانیه جمعی از فعالان مدنی و سیاسی درباره بازگشت طالبان
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۸۵۹۳۴۲
آفتابنیوز :
جمعی از فعالان سیاسی و مدنی در بیانیهای تحلیلی به شرایط قدرت گرفتن طالبان و عواقب جنگ افغانستان پرداختهاند.
محمدرضا خاتمی، مراد ثقفی، شهیندخت مولاوردی، جواد کاشی، مرتضی الویری، بهاره آروین، حمیدرضا جلائیپور، عبدالعلی رضایی، محمدمهدی مجاهدی، محمدرضا جلائیپور، جواد روح، هادی خانیکی، حسن رسولی، ابراهیم اصغرزاده، جواد حیدری، عماد بهاور، گیتی خزاعی، محمد رهبری، پرستو سرمدی، مریم شبانی، سعید شریعتی، مهدی شیرزاد، امیر طاهری، فیضالله عربسرخی، فرهمند علیپور، فخرالسادات محتشمیپور، محمدجواد مظفر، آرش نصر اصفهانی، محمدحسین نعیمیپور، حمید قیصری، رضا تهرانی، جواد امام، طاهره نقیئی، علی باقری، مسعود ادیب، امیرحسین مهدوی، جواد اطاعت و حسین نورانینژاد از جملهٔ ۱۳۰ امضاکنندهٔ این بیانیهٔ تحلیلیاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
متن کامل این بیانیهٔ تحلیلی به شرح زیر است:
به نام خدای مهربان و عادل
ما، جمعی از فعالان سیاسی و مدنی ایران، هم از جهت ارزشهای بنیادین سیاسیمان (حمایت از دموکراسی، عدالت، آزادی، رفاه و امنیت همهٔ شهروندان افغانستان) و هم از حیث منافع ملی بلندمدت ایران و نگاه پیامداندیشانه نگرانی خود را از قدرتگیری طالبان در افغانستان اعلام میکنیم و از سازندگان راهبرد و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در حوزهٔ افعانستان میخواهیم هم برای خیر همگانیِ افغانستانیهای همسایه و همفرهنگِ ایران و هم برای منافع ملی بلندمدت ایران، از ابزارهای دیپلماتیک و غیرنظامی برای تقویت جامعهٔ مدنی، صلح، دموکراسی و توسعه در افغانستان و صیانت از حقوق اساسی همهٔ شهروندان افغانستان، از جمله زنانی که بزرگترین قربانیان سیاستهای زنستیز طالبان خواهند بود، استفاده کنند و به ملاحظات راهبردیای که در ادامه ذکر میشوند توجه بیشتری نشان دهند:
۱. معجونِ چند دهه جنگ، اشغالگری، رقابت قدرتهای جهانی با هزینه از جان و زندگی مردم افغانستان، سالها حمایت مالی و تسلیحاتی از بنیادگرایی دینی، فساد سیاسی و اقتصادی و وابستگی رهبران سیاسی، قومگرایی افراطی و ضعف نهادهای مدنی دوباره به قدرتگیری طالبان انجامید. آمریکا بعد از طولانیترین جنگ تاریخش، بیست سال حضور نظامی در افغانستان، بیش از دوهزار میلیارد دلار هزینهٔ عمدتا نظامی و کشتهشدن بیش از ۱۷۰ هزار افغانستانی افغانستان را تقدیم طالبان کرد. شاهدی جدید بر اینکه دموکراسی را نمیتوان با موشک نازل کرد و آمریکا هم از مداخلهٔ نظامی نه درد دموکراسی و حقوق زنان داشت و نه دغدغهٔ بهروزی مردم افغانستان. شرایط تحقق و تداوم دموکراسی، توسعه و عدالت با مداخلهٔ نظامی خارجی محقق نمیشود و مستلزم امنیت و تقویت درونزا و تدریجیِ قدرت جامعهٔ مدنی و ظرفیت نهادهای حکمرانی است.
۲.تصویری که از تحولات اخیر افغانستان ارائه شده معمولاً جنگ و منازعهٔ دولت و طالبان بوده است. یک سو طرفداران جمهوریت و ارزشهای دموکراتیک به پشتیبانی غرب خوانده میشدند و سوی دیگر طرفداران امارت با تفسیری خشن از دین. اما واقعیت پیچیدهتر است. نور افکندن به نظامِ سلسلهمراتبِ قومیتی و نیز تبعیضهای تاریخی علیه بعضی اقوام در افغانستان به فهم بهتر از واقعیت کمک کند. از یک سو بیشتر از دویست و پنجاه سال است که پادشاهان و رؤسای دولت در افغانستان همه پشتون بودهاند (به جز یک دورهی کوتاهِ نه ماهه در سال ۱۹۲۹ و ۱۹۳۰) و وزارتخانههای کلیدی داخله و دفاع به ندرت به اقوامی جز پشتونها رسیدهاست. توزیع امکانات و منابع - حتی در بیست سال اخیر که اقوام روی کاغذ از حقوق مساوی برخوردار بودهاند - با نابرابری و بیعدالتی همراه بوده است (جنبش روشنایی در سالهای اخیر یک نمونه از اعتراض مدنی به این نابرابریست). در همین چند هفته در بسیاری از مناطق افغانستان ارتش دولتی حضور نداشت و «خیزشهای مردمی» علیه طالبان میجنگیدند؛ مجموعهای از شبکههای مردمی/فامیلی/قبیلهای/قومی که لزوما سر سازگاری با دولت نداشتند اما علیه طالبان بودند. جنگ علیه طالبان برای همهٔ تحصیلکردگان تاجیک، هزاره و ازبک جنگ به نفع دولت یا جمهوریت نبود؛ که جنگ برای بقا بود. طالبان نیز یک دست نیستند و مثلا در منطقهٔ هرات طالبانی هستند که با «امیرالمومنینِ طالبان»، هبتالله آخوندزاده، بیعت نکردهاند. ارزشهای طالبانِ فارسیزبان با طالبانِ پشتوزبان لزوما یکی نیست. مضاف بر آن، آنچه بدنهٔ طالبان نمایندگی میکند لزوما با آنچه رهبران ایشان در دوحه و تهران و مسکو و اسلامآباد پای میز مذاکره میگویند یکی نیست. یکی از سؤالها برای آیندهٔ افغانستان همین است که این بدنه چهطور ممکن است با «صلح» و بالندگیِ جامعهٔ مدنی افغانستان کنار بیاید. به جز طالبان و دولت و خیزشهای مردمی، گروههای مسلح دیگری نیز در افغانستان فعالاند؛ القاعده و داعش و گروههایی از چچن و ازبکستان و تاجیکستان که جز نخ تسبیح ضدیت با دولت-ملت مدرن و احیای خلافت یا امارت اسلامی، منافع بلندمدت یکسانی ندارند.
۳.هزینهدهندگان اصلی جنگهای افغانستان و سلطهٔ طالبان، همانطور که پیداست اما ممکن است در بیانیههای سیاسی فراموش شود، مردم افغانستاناند. نقطهٔ عزیمتِ هر گفتوگویی دربارهٔ افغانستان میبایست مردم این کشور باشند. کمتر خانوادهای را میشود در کل افغانستان یافت که در این بیست (بلکه چهل) سال عضوی از خود را به خاطر جنگ از دست ندادهباشد. چه ایشان از مردم بیسلاح شهر و روستا بودهباشند؛ چه از نیروهای دولتی و نظامی که با طالبان جنگیدند؛ و چه حتی از خودِ طالبان و خانوادههایشان که بسیاری اهل افغانستاناند و از مردم همین کشور. میدانیم که دهها هزار نفر جان باختهاند. هر انسانی که کشته میشود یعنی مادری و پدری به عزا مینشینند. یعنی همسری نمیتواند خرجیِ خانه را بدهد. یعنی فرزندی بیپدر و بیمادر میشود. چند برابر بیش از کشتهها کسانی هستند که جراحت جدی بدنی دیدهاند، دستوپایشان را از دست دادهاند یا نابینا شدهاند. چند برابر بیش از آن بیجاشدگاناند؛ چه بیجاشدگان داخلی و چه مهاجران به کشورهای منطقه و دورتر. فراتر از همهٔ اینها جنگ یعنی چهار دهه سلامت روانی مردم آسیبِ جدی دیده است. به خاطر همین جنگ است که جامعهٔ افغانستان از سرمایهٔ جمعیِ اعتماد که از ستونهای مشارکت و تعاون اجتماعی شهروندان است کمبهره است. خشونتِ جنگ فقط انسانها را متضرر نمیکند. افتادنِ هر یک بمب یعنی آسیبرساندن به محیط زیست و آلودگی هوا و آب.
۴. اقتصاد افغانستان را اقتصاد جنگی خواندهاند. حجم اقتصاد غیررسمی افغانستان از حجم اقتصاد رسمی آن بزرگتر است (بهرهبرداری از معادن دور از چشم دولت، درآمدی که از کشت و قاچاق خشخاش و هروئین میآید و به طرفهای درگیر میرسد، پولی که از سوی کشورهای منطقه برای جنگجویان و خرید سلاح و نیرو خرج میشود، مالیاتی که طالبان بر مناطق تحت تصرف خود وضع میکنند، و امثالهم). در این وضعیت بیثبات و ناامن و ناشفاف است که زورگویان محلی هم بعضا به قدرت و ثروت سرشاری رسیدهاند. فساد و عدم شفافیت و رقابت غیرمنصفانه از ویژگیهای اقتصاد جنگیست. همهٔ طرفهای درگیر از این وضعیت نفع بردهاند. دولت افغانستان از این حیث عمیقا درگیر مسألهٔ فساد بودهاست. ساکنان شهر کابل میگویند که کابل «شهر مافیاست.». اقلیتی متصل به بعضی خاندانها و نمایندگان پارلمان و وزارتخانهها از مواهب قدرت و ثروت و منزلت اجتماعی برخوردار شدهاند؛ مخالفان خود را به راحتی از بین میبرند؛ قانون حکمفرما نیست؛ و مردماند که به جز جاندادن و فقر و گرسنگی سهمی از این اقتصاد ندارند. نزدیک به شصت درصد از مردم افغانستان زیر خطر فقر زندگی میکنند (درآمد ایشان کمتر از یک دلار در روز است). این عدد حتما در یک سال اخیر و شدت گرفتن جنگ بیشتر شده است. اقلیت بسیار کوچکی از غیرنظامیان نیز در این بیست سال با ارتباطی که با سفارتخانهها و دولتهای غربی داشتهاند - یا زبان انگلیسی میدانستهاند یا به خانوادههای قدرتمند وصل بودند – ثروت اندوختهاند. نابرابری و شکاف درآمدی به شکل زنندهای پیداست. برخلاف آنچه شاید تصور شود حکومت دموکراتیک و قانونمند و پاسخگویی در افغانستان وجود نداشتهاست. انتخابات دو دورهٔ اخیر نه انتخابات که انتصابات و پرتقلب و پرتخلف بودهاست و امریکاییها در این انتصابات به نفع پشتونها شریک بودهاند. اکثریت مردم اما عمیقا از این وضعیت ناراضی بودهاند. هر چند نارضایتی ایشان میانجی قدرتمندی برای ابراز سیاسی و اجتماعی ندارد.
۵. برای فهم و تحلیل تحولات اخیر افغانستان و قدرتگیری طالبان در نسبت با منافع ملی ایران و انتخاب سیاستی که خادم منافع ملی ایران باشد باید این تحولات را در زمینهٔ بزرگتر تحولات منطقه قرار داد. تجربهٔ کشورهای دیگر جهان نشان میدهد درگیرشدن طولانی در «جنگ کمشدت» (Low Intensity Warfare)، آن هم در مقیاس منطقهای، هیچ نتیجهای جز از میان رفتن سرمایه مشروعیت نظامهای سیاسی و سرکوب و فقر گسترده ندارد. دام جنگ کمشدت منطقهای از سوی بدترین دشمنان ایران و استقلال و تمامیت ارضی ایران پهن شده است. نباید در این دام اسیر شویم.
۶. محیط پیرامون ایران ناامنتر از گذشته شده است. در افغانستان قدرتگیری طالبان و توافق آنها با آمریکا و حمایت پاکستان، شرق ایران را برای مدت نامعلومی میتواند مستعد ناامنی نگاه دارد. توافق زلمای خلیلزاد با طالبان و اسناد و مدارک منتشر شده در مورد این توافق به روشنی نشان میدهد که آمریکا مساله امنیت افغانستان را به طور کلی به مسالهٔ ایران و چین و پاکستان و روسیه (و به میزان کمتری هند) تبدیل کرده است و تنوع قومی و زبانی و مذهبی افغانستان، حقوق زنان، جامعهٔ مدنی و حق مشارکت بخشهای متنوع جامعه افغانستان در تعیین سرنوشت سیاسی خود را به توافق با طالبان برای تضمین امنیت نیروهای در حال خروج خود فروخته است. دولت بایدن ادامهٔ همان سیاست تعیینشده در دوره ترامپ را به صحنهگردانی یک عنصر ضد ایرانی، نئوکان نزدیک به دیک چینی و رامسفلد و ترامپ، یعنی زلمی خلیلزاد، پذیرفته است و تعقیب خواهد کرد.
نیروهای راستگرا در آمریکا و اسرائیل به دنبال فروپاشی یا حداقل تضعیف دولت در معنای اعم آن در ایران هستند. رژیم آپارتاید و اشغالگر اسرائیل در گذشته در سایه با ایران میجنگید و مسئولیت عملیاتش را در ایران رسما به عهده نمیگرفت. اما مدتی است که کم و بیش به صورت علنی مسئولیت عملیات نظامی و تروریستی علیه ایران را به عهده میگیرد و جزئیات عملیاتش را هم منتشر میکند. جنگ سایهها به جنگ در روشنایی روز تبدیل شده است و احتمال گسترش بیشتر هم دارد. هدف این نیروها استفاده از ضعفهای زیرساختی ایران و مشکلات عمیق اقتصادی و نارضایتی عمومی است و تلاش خواهند کرد ناامنی و بیثباتی را گسترش دهند.
شقاق و چندگانگی ساختارهای نظامی در عراق همراه با اتخاذ سیاستهای غیردوستانه توسط بخشهایی از دولت کنونی عراق و مداخلهٔ بیشتر عربستان و اسرائیل و امارات، ناامنی در همسایهٔ غربی ما را هم افزایش خواهد داد. فساد گسترده و ناکارآمدی ساختارهای حاکمیتی عراق هم بر شدت نارضایتی و ناامنی در آن کشور خواهد افزود. «جنگِ کمشدت» نیروهای نزدیک به ایران با نیروهای آمریکایی مستقر در عراق نیز ناآرامی و بیثباتی را بیشتر خواهد کرد. ترکیه شمال عراق و سوریه را همچنان به عنوان اهرم فشاری برای تعقیب منافع سیاسی و استراتژیک خود و نیز جلوگیری از قدرتمند شدن کردها در داخل ترکیه ناامن نگه خواهد داشت و از تثبیت حاکمیت دولتهای مرکزی در عراق و سوریه بر بخشهایی از شمال کشورهای خود جلوگیری خواهد کرد. در لبنان نیز مشکلات شدید اقتصادی و ناکارآمدی ساختارهای طائفهای حاکمیت و دولت، از جانب قدرت های خارجی (آمریکا، فرانسه، اسرائیل و عربستان) مورد استفاده بیشتر قرار خواهد گرفت تا موازنهٔ قوا به ضرر حزب الله و نیروهای نزدیک به ایران تغییر کند. در لبنان نیز ناآرامی افق پیش روست.
۷. «جنگ کمشدت» در مقیاس منطقهای منابع کمیاب اقتصادی ایران را بیش از پیش به حوزهٔ امنیت نظامی سوق خواهد داد. با توجه به رشد منفی بخش صنعت ایران در سالهای اخیر و مشکلات ناشی از خشکسالی در بخش کشاورزی و مشکلات مربوط به آب و محیط زیست، نارضایتیها و اعتراضات مربوط به این عوامل هم میتواند افزایش بیابد. ناامنی منطقهای در مقیاس وسیع و ایجاد محیط آشوبزا وسیلهای برای مقابله با طرحهای توسعهٔ تجارت بینالمللی چین و استراتژی اتصال شرق آسیا به اروپا از طریق خاورمیانه هم هست. آمریکا دیگر به منابع انرژی این منطقه نیازی ندارد و محیط ناامن را به روسیه و نیز چین که بیش از همه به منابع انرژی این منطقه نیاز دارد میسپارد تا به جای سرمایهگذاری در احداث جاده و تاسیسات تسهیلکنندهٔ تجارت و توسعه اقتصادی، منابع زیادی را به تامین امنیت آن اختصاص دهد یا در گرداب منازعات منطقهای زمینگیر شود.
۸. ایران باید طرحی برای پایان دادن به منازعات منطقهای از افغانستان تا یمن و سوریه و عراق و لبنان و صلح کلی در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس، بهبود روابط دوجانبه با همسایگان در چهارسوی جغرافیای خود، احیای برجام ضمن توجه به ماهیت موقت بعضی فواید آن، و رفع تحریمها ارائه کند. چنین سیاستی بهترین نسخه مقابله با طرح ناامنسازی عمیقتر منطقه و استراتژی جنگ کمشدت منطقهای است. چنین آرامشی فرصتی را فراهم میکند تا ایران بتواند به اصلاح ساختارهای اقتصادی خود، مبارزه با فساد، تعدیل تدریجی کسری بودجه و تورم، اصلاح نظام بانکی و گسترش نظام کارآمد حمایت اجتماعی و حل مسالهٔ اشتغال بپردازد.
۹. قدرتگیری طالبان میتواند در میانمدت تهدیدی برای منافع ملی و یکپارچگی ارضی ایران باشد، خصوصا در شرایطی که حاکمیت مرکزی بیش از قبل درگیر مشکلات امنیت داخلی ناشی از بحرانهای اجتماعی و سیاسی برآمده از معضلات زیستمحیطی و ناکارآمدی شده است. حمایت نکردن دیپلماتیک ایران از جریان دمکراسیخواه و جامعهٔ مدنی افغانستان به تضعیف مرجعیت اخلاقی حاکمیت ایران نزد بخش بزرگی از مردم افغانستان، خصوصا متحدان فرهنگی و تاریخی و مذهبی ایران، منجر میشود. در تلاشهای دیپلماتیک دولت ایران ضروری است علاوه بر حقوق و آزادیهای اساسی همهٔ شهروندان افغانستان، صیانت از میراث فرهنگی افغانستان هم مورد توجه باشد.
۱۰. امیدواریم ملت و دولت ایران در کنار مردم همسایه و همفرهنگ افغانستان بایستند. از دولت ایران میخواهیم با همکاری سازمان ملل برای پذیرش عمومی پناهجویانی که جان و زندگیشان در حکومت طالبان در خطر قرار گرفته است به سرعت برنامهریزی کند. علاوه بر این صیانت از حق پناهندگی افغانستانیهای در خطر، همچنین به دولت ایران پیشنهاد میکنیم برای اعطای اقامت سریع به فعالان مدنی و فرهنگی افغانستانی که ناچار به مهاجرتند تمهید مقدمات کند و امیدواریم بخش بزرگتری از جامعهٔ مدنی، نهادها و شهروندان ایران پذیرای خواهران و برادران افغانستانیای باشند که زخمی و قربانی برآمدن طالبان خواهند بود. در تلاش برای ساختن منطقهای که پذیرای صلح و امنیت و دموکراسی و عدالت باشد، ما فعالان مدنی و سیاسی دموکراسیخواه و عدالتجوی کشورهای منطقه، همهدفیم، در یک کشتی سواریم و صرف نظر از رفتار دولتهایمان، باید پشتیبانی بیشتری از یکدیگر کنیم.
جمعی از فعالان مدنی و سیاسی ایران
۲۸ مرداد ۱۴۰۰
منبع: آفتاب
کلیدواژه: فعالان مدنی و سیاسی طالبان افغانستان قدرت گیری طالبان مردم افغانستان جمعی از فعالان فعالان مدنی دولت ایران منافع ملی منطقه ای بوده اند بزرگ تر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۵۹۳۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ریزش سنگین ارز/احتمال بازگشت دلار به کانال ۵۰ هزاری تقویت شد
همزمان با ادامه ریزش قیمتها در بازار طلا و ارز، هم اکنون قیمت دلار در بازار آزاد به کانال ۶۰ هزار تومان بازگشته و آنطور که فعالان بازار می گویند احتمال بازگشت قیمت دلار به کانال ۵۰ هزار تومان امروز تقویت شده است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، قیمت دلار که در روزهای نخست امسال و مخصوصاً پایان تعطیلات نوروز به دلیل بالا گرفتن تنشهای منطقهای و حمله صهیونیستها به کنسولگری ایران در دمشق به اوج خود رسیده بود این روزها به شدت در حال ریزش است.
قیمت دلار در آن ایام به دلیل تشدید تنشهای منطقهای و نگرانی از شدت درگیریها بین ایران و اسرائیل به ۷۰ هزار تومان هم رسید؛ دلالهای خیابان فردوسی همان موقع اذعان میکردند که منتظر دلار ۷۵ هزار تومانی بودیم!
اما با پاسخ قاطع ایران و ناتوانی صهیونیستها از ادامه درگیری، ریزش قیمتها در بازار ارز و طلا آغاز شد و همچنان هم ادامه دارد. قیمت دلار که در معاملات اول صبح ۲۶ فروردین ماه (فردای پاسخ قاطع ایران به اسرائیل) در بازار غیررسمی به ۷۰ هزار تومان رسیده بود در معاملات نخست صبح امروز ۹ اردیبهشت ماه به کانال ۶۰ هزار تومان برگشته است. به عبارتی دلار در دو هفته ۱۰ هزار تومان کاهش داشته است و آنطور که فعالان حاضر در بازار ارز پیش بینی میکنند در روزهای آینده نیز بازهم شاهد ریزش سنگین قیمتها در بازار خواهیم بود.
مشاهدات میدان از بازار ارز در صبح روز بعد از پاسخ ایران به اسرائیل بیانگر نگرانی دلالها از عقب ماندن از بازار و فرار از ضررهای سنگین به دلیل ریزش قیمتها بود. این وضعیت در دو هفته گذشته همچنان در بازار منوچهری و فردوسی و سبزه میدان حاکم است و دلالها برای اینکه بیشتر از این ضرر نکنند دلارهایی را که قبلاً در قیمتهای بالا خریده بودند فروختند و فعلاً هم قصد خرید ندارند.
بازار کاملاً در این ۱۴ روز فروشنده بوده و کمتر خریداری حاضر به خرید ارز شده است چراکه همه چشم انتظار کاهش بیشتر قیمتها هستند؛ فعالان بازار ارز میگویند بعد از کاهش تنشهای سیاسی، هیجانات کاذب و جو منفی بازار تخلیه شد و همین امر به ادامه دار شدن سیر نزولی قیمتها کمک کرد.
برخی دیگر البته میگویند علاوه بر کاهش سطح ریسکهای سیاسی، وجود احتمالاتی مبنی بر شروع مذاکرات هستهای و اخبار مثبت درآمدهای نفتی هم به ریزش قیمتها در بازار دامن زده است در عین حال سفر رئیس کل بانک مرکزی و وزیر اقتصاد به عربستان نیز به عنوان عامل اثرگذار دیگری در روند نزولی قیمتها در بازار طلا و ارز عنوان میشود.
قیمت دلار صبح امروز در بازار آزاد تهران به کانال ۶۰ هزار تومان بازگشته است؛ قیمت دلار هرات نیز که اهمیت بالایی در بازار ارز دارد و کاهش و افزایش قیمت آن بر بازار تأثیرگذار است از عصر دیروز به کانال ۶۰ هزار تومان بازگشته بود و هم اکنون به کانال ۵۰ هزار تومان بازگشته و با قیمت ۵۹ هزار و ۸۰۰ تومان معامله میشود. علاوه بر این قیمت درهم امارات هم به عنوان یکی دیگر از عوامل مؤثر بر نرخ ارز در بازار داخلی شیب نزولی را در پیش گرفت و در کانال ۱۶ هزار تومان عقبگرد قابل توجهی را تجربه کرد.
سیگنال قیمتی از هرات و امارات باعث شده تا فعالان بازار ارز احتمال بازگشت قیمت دلار در بازار تهران را به کانال ۵۰ هزار تومان طی امروز و فردا بسیار جدی بدانند؛ علاوه بر این گفته میشود حضور جدی بازار ساز و تزریقهای سنگین درهم امارات موجب شده تا اکثر بازارها این روزها فروشنده شوند چراکه احتمال ریزش بیشتر قیمتها تصویب شده است.
ریزش قیمتها در حالی در بازار ارز ادامه دارد که کارشناسان و فعالان اقتصادی متعددی از همان روزهای پرتنش بازار و ثبت رکوردهای نجومی به مردم هشدار میدادند که عوامل بنیادی بازار از این افزایشهای هیجانی حمایت نمیکند و با کاهش التهابات سیاسی، تب دلار هم بهزودی فروکش میکند.
یحیی آل اسحاق، رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و عراق گفته است: اگر شوک سیاسی جدید رخ ندهد، احتمال دارد دلار به دامنه ۵۰ هزار تومان برگردد.
جهانبخش سنجابی شیرازی دبیرکل اتاق مشترک بازرگانی ایران و عراق نیز با تأکید بر اینکه روند افزایش نرخ ارز قطعاً در میانمدت متوقف خواهد شد؛ گفت: با هر شدتی که هیجانات موجب شده است نرخ ارز افزایش یابد، با همان شدت هم تخلیه خواهد شد و نرخ ارز به قیمتهای قبلی بازمیگردد.
وی تأکید کرد: بهطور قطع نوسانات چند هفته اخیر بازار ارز بیش از این که ریشه اقتصادی داشته باشد، ریشه سیاسی امنیتی دارد و با همان شدتی که رشد کرده است با همان شدت نیز سقوط خواهد کرد، بنابراین مردم باید دقت کنند که حتی برای کسب سود در دام سفتهبازها نیفتند تا آسیبی متوجه سرمایههایشان نشود.
حسینی دبیر اتاق مشترک بازرگانی ایران و عراق زمانی نیز گفته بود: شوک یا تنش سیاسی در کشور رخ میدهد مردم نه از روی نیاز، بلکه به علت نگرانی از افزایش قیمت دلار در آینده اقدام به خرید ارز میکنند، درگیریهای سیاسی ایران و منطقه خاورمیانه باعث افزایش موقتی نرخ دلار شد؛ البته این موضوع به ایران محدود نمیشود بلکه درگیری سیاسی در هر کشوری باعث ایجاد التهاب در بازارهای مالی آن کشور میشود.
وی افزود: رشد قیمت دلار در بازار غیررسمی به عملکرد بانک مرکزی ارتباط چندانی ندارد؛ چون این بانک بیشتر بر رفع نیازهای قانونی از طریق مرکز مبادله ارز و طلای ایران تمرکز دارد. از گذشته تاکنون بازار سازی و فضاسازی وجود داشته به طوری که عدهای با سوءاستفاده از شرایط ایجاد شده اقدام به نرخ سازی میکنند و با دامن زدن به التهابات منافع بسیاری به دست میآورند. اگر دولت امسال نیز بتواند درآمدهای ارزی پایدار نسبتاً خوبی داشته باشد احتمال دارد نوسانات نرخ ارز به حداقل برسد.
سید کمال سیدعلی معاون ارزی اسبق بانک مرکزی نیز گفته بود: عملیات مقتدرانه نظامی ایران در وعده صادق باعث شد شاهد تأثیر آنچنانی بر افزایش نرخ ارز نباشیم و حتی روند قیمتی نیز بهخلاف فضاسازیها و پیشبینیها نزولی شد.
وی بیان داشت: زمانی که در چند روز نرخ ارز بهمقدار زیادی افزایش مییابد، نشان میدهد که این نوع بالا رفتن نرخ ارز ناشی از شوکهای غیراقتصادی است، در این زمان همه به عملکرد بانک مرکزی حساس میشوند زیرا این بانک موفق شده بود ۱۱ ماه ۱۴۰۲ نرخ ارز را در کانال مشخصی ثابت نگهدارد. زمانی که تنشهای سیاسی کاهش مییابد، پرش نرخ ارزی که در زمان بحران سیاسی به وجود آمده بود، تخلیه میشود و در این زمان است که نرخ ارز کاهش خواهد یافت.
به گزارش ایمنا، همانطور که در روزهای پرتلاطم بازار ارز و طلا در هفتههای قبل به دفعات از سوی کارشناسان اقتصادی و مسئولان اقتصادی هشدار ریزش قیمتها به محض فروکش کردن تنشها داده میشد، این ایام شاهد ثبت قیمتهای لحظهای و البته کاهشی از طلا، سکه و انواع ارز هستیم.
قیمت دلار هم اکنون (در لحظه انتشار این گزارش) در بازار آزاد تهران ۶۰ هزار و ۱۰۰ تومان و قیمت دلار هرات ۵۹ هزار و ۸۰۰ تومان اعلام شده است. سکه بهار آزادی طرح جدید نیز بازهم روند کاهشی داشته و به کانال ۴۰ میلیون تومان بازگشته است؛ هم اکنون سکه طرح جدید با قیمت ۴۰ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان فروخته میشود. قیمت هر گرم طلای ۱۸ عیار نیز که در هفتههای گذشته برای ساعتی به ۴ میلیون تومان هم رسیده بود هم اکنون به کانال ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان بازگشته است.
منبع: تسنیم
کد خبر 748742